رفتن به بالا
جستجوی ساده جستجوی پیشرفته


نامه انتقادی جواد خیابانی در مورد مهاجرت مزدک میرزایی

نامه انتقادی جواد خیابانی در مورد مهاجرت مزدک میرزایی برای من هم در اینجا کار کردن خیلی سخت است. این سازمان من است که دارد حیف می شود و نیروهایش را یک به یک از دست می‌دهد. اگر این سینما و فوتبال نبود در انزوایی عجیب می مردم؛ همه بیکاریم ده ها و صدها نفر […]

نامه انتقادی جواد خیابانی در مورد مهاجرت مزدک میرزایی

برای من هم در اینجا کار کردن خیلی سخت است. این سازمان من است که دارد حیف می شود و نیروهایش را یک به یک از دست می‌دهد.
اگر این سینما و فوتبال نبود در انزوایی عجیب می مردم؛ همه بیکاریم ده ها و صدها نفر از همکاران من در سازمان همین قصه را دارند.
مزدك دوست خوب من بود که از ایران رفت، چند روز پیش فکر کردم که کاش نمی رفت و سختی های اینجا را تحمل میکرد اما این به من مربوط نیست. او در بین ما بهترین بود. با ادب بود. دروغ نمی گفت. توانا بود. با دانش بود. تمیز و سالم بود . محترم بود و طوری رفتار میکرد که همه را وادار به احترام میکرد لذا تصور میکنم حق ندارم به جای او بیاندیشم.
همین دو سه ماه قبل بود که در باره فیلم مستندش که در ایران می ساخت با او همراه شده بودم و آن گفتگو آخرین باری بود که دیدمش. دلم میخواهد سختی های زندگی او برطرف بشود زیرا او لایق بهترین هاست. همانطور که عادل هم هست. همانگونه که پیمان هم هست و محمدرضا هم.
براى من هم در اینجا کار کردن خیلی سخت است. کار که نه، چه کاری؟ ما کاری نداریم. همه به نوعی بیکاریم. دو تا گزارش در ماه که نشد کار
دوست داشتم برای سازمانم بیشتر و بیشتر کار کنم؛ نه در جوانی و خامی، بلکه الان که تجربه و هزاران ساعت بیداری و مطالعه داشته ام /ورزش۳