اکبر خرمدین: دامادم را با همدستی دخترم کُشتم!
اکبر خرمدین: دامادم را با همدستی دخترم کُشتم! پدر بابک خرمدین: فهمیدم «فرامرز» دامادم که پسر خواهرم هم بود در کار قاچاق است، او با قاچاقچیها در ارتباط بود و آدم قاچاق میکرد، دخترم میگفت انسان خوبی نیست. به همین دلیل اواسط سال ۹۰ بود که من، همسر و دخترم تصمیم گرفتیم او را بکشیم. […]
اکبر خرمدین: دامادم را با همدستی دخترم کُشتم!
پدر بابک خرمدین:
فهمیدم «فرامرز» دامادم که پسر خواهرم هم بود در کار قاچاق است، او با قاچاقچیها در ارتباط بود و آدم قاچاق میکرد، دخترم میگفت انسان خوبی نیست.
به همین دلیل اواسط سال ۹۰ بود که من، همسر و دخترم تصمیم گرفتیم او را بکشیم.
دخترم ۸۰ قرص خوابآور از قبل تهیه کرده بود که همه را داخل غذای شوهرش ریخت و وقتی فرامرز غذایش را خورد بیهوش شد، بعد من او را کشتم و ۳ نفری جسد را به حمام خانه بردیم و در آنجا جسد را مثله کردیم.
حدود ۷ سال بعد تصمیم گرفتیم آرزو را هم پیش او بفرستیم، یادم میآید که یک روز صبح برایش کلهپاچه گرفتم مادرش از قبل تعداد زیادی قرص در صبحانه او ریخته بود و آرزو چند دقیقه بعد از خوردن کلهپاچه بیهوش شد.
آن روز هم خودم او را با چاقو کشتم و با همسرم جنازهاش را به حمام بردیم و مثل فرامرز او را هم مثله کردیم.
به همه گفتیم که آرزو به ترکیه رفته است، خانواده هم زیاد پیگیر ماجرا نشدند.