رفتن به بالا
جستجوی ساده جستجوی پیشرفته


ناامنی سیاسی در تاریخ ایران

ناامنی سیاسی در تاریخ ایران برای مشاهده ناامنی سیاسی در ایران کافی‌ست در سرنوشت ۶ پادشاه آخر ایران تامل کنیم: ناصرالدین شاه: ترور شد مظفرالدین شاه: مرگ به دلیل بیماری محمدعلی شاه: مرگ در تبعید احمدشاه: مرگ در تبعید محمدحسن میرزا ولیعهد احمد شاه: مرگ در تبعید رضاشاه: مرگ در تبعید محمدرضاشاه: مرگ در تبعید […]

ناامنی سیاسی در تاریخ ایران

برای مشاهده ناامنی سیاسی در ایران کافی‌ست در سرنوشت ۶ پادشاه آخر ایران تامل کنیم:

ناصرالدین شاه: ترور شد
مظفرالدین شاه: مرگ به دلیل بیماری
محمدعلی شاه: مرگ در تبعید
احمدشاه: مرگ در تبعید
محمدحسن میرزا ولیعهد احمد شاه: مرگ در تبعید
رضاشاه: مرگ در تبعید
محمدرضاشاه: مرگ در تبعید

از ۶ پادشاه آخر ایران ۵ پادشاه یا کشته شدند و یا در تبعید و خارج از کشور مردند.

سرنوشت نخست وزیران و رجال سیاسی ایران هم قبل و بعد از انقلاب از همین رویه پیروی کرده است.

میرزا ابراهیم کلانتر، قائم مقام، امیرکبیر، سپهسالار، میرزا علی اصغرخان اتابک، علی اکبر داور، تیمور تاش، فیروز میرزا نصرت الدوله، منصور، رزم آرا، مصدق، هویدا، بهشتی، رجایی، باهنر و …

این ناامنی سیاسی را محمدعلی فردوسی ثانی در شاهنامه نادری به مناسبت کشته شدن نادرشاه در سفری که به منظور سرکوب یکی از شورش‌ها به خراسان رفته بود به خوبی نشان داده است:

شبانگه سر قتل و تاراج داشت
سحرگه نه تن سر نه سر تاج داشت
به یک گردش چرخ نیلوفری
نه نادر به جا ماند و نه نادری

آری… هنوز آفتاب غروب نكرده بود كه از سپاه بزرگ نادري و سراپرده و اردوي او اثري بر جاي نماند

پ.ن: درساختار تاريخي به ارث رسيده برای ما چه اشكالي وجود دارد كه امنيت جان و مال به ايرانيان باز نمي‌گردد حتی برای فرادستان؟

منبع: یادداشت‌های منتشرنشده «علی رضاقلی»